راضیه آزاد: زندگی ما در تصادفات و پوچی گم خواهد شد اگر برای زندگیمان معنا و حقیقتی نیابیم. اگر روزمرگی کنیم و نتوانیم برای سؤالات خود هیچ پاسخی بیابیم و حاضر نشویم برای پیدا کردن پاسخ تلاش کنیم، در طول تاریخ گم میشویم.
همه ما در دوران زندگی، پرسشهای بیشمار و بیپاسخ داریم. اندیشمندان دنیای مدرن برای هموار کردن دشواری زندگی، راه حلهای متفاوتی را ارائه میدهند که باید در حقیقت آنها هم جستوجو کرد. اما قرنها پیش، حضرت علی(ع) به موضوع معنای زندگی پرداختهاند که افقی روشن، فراتر از طبیعت و حیات است. ایشان میفرمایند: اگر در جستوجوی معنای زندگی هستید، روح زندگیتان را آبیاری کنید و آبیاری زندگی، رسیدن به بینش توحیدی است. انسان زمانی میتواند زندگی معناداری داشته باشد که آرمانهای اخلاقی والا و پسندیده که از دین سرچشمه میگیرد را سرلوحه زندگی خود قرار دهد. به باور علامه جعفری، تنها خواسته اصیل دین و اخلاق، زندگی همراه با معنویت و اخلاق است.
ثمره آتش و برکت
نام پدرش کریم بود که نانوایی بود خوشنام و امین. نانی که برکت و رحمت خدا را به یاد میآورد و دستاورد روزی حلال پدر که هیچگاه بدون وضو به کار مشغول نمیشد، چه خوب به بار نشست و ما اکنون از ثمره آن رنجی که در آتش و برکت اتفاق افتاده بود، بهره میبریم. علامه محمدتقی جعفری، سال ۱۳۰۴هجری شمسی در تبریز به دنیا آمد. کودکی علامه محمدتقی جعفری در کنار مادری اندیشمند گذشت که قرآن خواندن را به او آموخت. در همان دوران کودکی بود که نشان داد حافظهای قوی دارد و کلیله و دمنه را در دوران مدرسه، برای معلمان از حفظ میخواند و تفسیر میکرد تا به ۱۵سالگی رسید و به تهران عزیمت کرد. در تهران، در مدرسه علمیه فیلسوفالدوله، در جوار امامزاده اسماعیل و سپس مدرسه مروی دروسی چون مکاسب، کفایه و حکمت منظومه و بخشی از اسفار اربعه را خواند. در مدرسه فیلسوف نزد اساتید بزرگی چون حاج شیخ محمدرضا تنکابنی درس فقه و حکمت آموخت. سپس به قم رفت و در مدرسه دارالشفا اقامت کرد و آنجا بود که لباس روحانیت بر تن کرد و نزد میرزا مهدی آشتیانی و ملاهادی سبزواری به آموختن مشغول شد تا نوبت به درس اخلاق رسید. درس اخلاق را از امام خمینی(ره) در مدرسه فیضیه آموخت و همانجا بود که شیفته مکتب اخلاقی و توحیدی شد و از آن روز، به مدت ۵۰سال مداوم، در حالی که همچنان از کرامات اهلبیت(ع) بهره میگرفت، به تفسیر نهجالبلاغه که آموزههای اخلاقی امام علی(ع) بود، پرداخت.
تکثیر و انتشار بینش توحیدی
محمدتقی جعفری در درس خارج اساتید سطوح عالی حوزه شرکت کرد. سپس ۱۳۶۳ق به نجف اشرف رفته و در حالیکه تنها ۲۳سالش بود، از محمدکاظم شیرازی اجازه اجتهاد دریافت کرد. او در نجف از محضر مرتضی طالقانی از نظر تربیتی و اخلاقی بهره برد و در سال ۱۳۳۶ یا ۱۳۳۷ش پس از ۱۱سال اقامت در نجف، به ایران بازگشت و بیش از یکسال در مشهد مقدس ماند و سپس تا انتهای عمرش در تهران به تحصیل، تدریس و تحقیق پرداخت. میگویند او به زبانهای عربی و انگلیسی تسلط کامل داشت. علامه با نگارش کتابهای متعدد در عرفان اسلامی، اندیشمندانه به تکثیر و بیان بینش توحیدی پرداخت و آن را برای تمام جویندگان حقیقت والا که در جستوجوی معنای زندگی و کمال زندگی هستند، به یادگار گذاشته است.
علامه جعفری تدریس را در نجف اشرف و در مسجد هندی با کتاب مکاسب محرمه آغاز کرد. در طول ۵۰سال فعالیت علمی ایشان، افراد زیادی از حوزه و دانشگاه از مجلس درس او استفاده کردند. از این میان میتوان به سید محمدباقر صدر، محمدهادی امینی نجفی، محمدمهدی گرجیان، علیرضا صدرا، مهدی فیروزان، علی رافعی و عبدالرحیم گواهی اشاره کرد. جعفری با بسیاری از اندیشمندان غربی در ارتباط بود و با چندین شخصیت علمی خارجی حدود ۱۰۰ مصاحبه انجام داد. ایشان چندین بار با «برتراند راسل» در مورد مسائل فلسفی نامهنگاری کرده و با «روژه گارودی»، «پروفسور عبدالسلام» و «پروفسور روزنتال» گفتوگوهایی داشته است.
گویی تازه به دنیا آمدهاست
در وصف آدمهای بزرگ شاید بزرگترین ظلم این باشد که قلمهای کوچک بنویسند، از این رو برای معرفی بهتر علما سراغ وصف ایشان در کلام بزرگان رفتهایم. علامه جعفری در دوران انقلاب همراه و همیار این اندیشه بود و در زمان جنگ تحمیلی نیز سال۱۳۶۱ در شهر جنگزده دزفول در جمع رزمندگان اسلام حضور پیدا کرد. امام خمینی(ره) در وصف این اندیشمند بزرگ فرمودهاند: آقای جعفری، ابنسینای زمان ما هستند. شهید مرتضی مطهری درخصوص آموزههای این استاد چنین گفته است: «ما به مردم حرف تحویل میدهیم و (جعفری) روح تحویل میدهد». علامه امینی که با ایشان در نجف ارتباط نزدیک داشت درباره صفای درونی و نشاط روحی علامه جعفری میفرمایند: «میدانید چرا من علامه جعفری را بسیار دوست دارم؟ برای اینکه با این وضع علمی، از نظر صفای باطن، گویی تازه به دنیا آمده است». سید محمدباقر صدر در نامهای خطاب به ایشان چنین نوشته است: به پیشگاه برادر بزرگوار و پناهگاه آرزوها، فقیه اصولی، فیلسوف متکلم، حجتالاسلام والمسلمین علامه شیخ محمدتقی جعفری. نامه ارجمند شما را زیارت و با تمام اندیشه و عواطفم آن را قرائت کردم. چگونه آن را مشتاقانه نخوانم در حالی که آن شعاعی است از نور کسی که بر جهان اسلام با علم و فضل و نظریات و تحقیقاتش نورافشانی میکند...
میجویمت چنانم که آرزوست
به نظر علامه محمدتقی جعفری، در بینش توحیدی، خدا سرچشمه همه کمالها و زیباییها و منشأ همه خوبیهاست. از اینرو، بهترین کمال با انس به خدا نصیب انسان میشود. ایمان به خدا، انسان را از درد و رنج، تنهایی، ناامیدی، پوچی و دل مشغولیهای زجرآور رهایی میبخشد. آرامشی شگرف نصیب کسی میشود که به یاد خدا قرار گیرد. با یاد خدا دلها آرام میگیرد. خداباوری سرچشمه معناداری زندگی است. علامه محمدتقی جعفری، یکی از شروط اساسی فهم معنای زندگی را تأمل و اندیشیدن در معنای «خود» بودن و «شناخت هویت خود» میداند. در نگاه علامه، دین مهمترین عامل کشف معنا در زندگی انسانهاست و برای تمامی عوامل و عناصر جان و حیات، جایگاه انسان در عالم هستی، رسالت انسانی و ایدهآلهای اعلایی انسانی، معنایی دینی در نظر میگیرد. میتوان گفت منظور جعفری از معنادار بودن زندگی انسان این است که انسان جزئی از کل حقیقت عالم است. جزئی کوچک اما معنادار که نباید به تعبیر اندیشمندان غربی، به کوچک بودن انسان تعبیر شود. او انسان را جزئی از کل حقیقت عالم میداند که این حقیقت صرفاً در کالبد مادی و زندگی محدود چندساله این دنیا خلاصه نمیشود، بلکه به عنوان یکی از اجزای بسیار بااهمیت جهان هستی، در یک آهنگ کلی وجود قرار میگیرد که از آغاز تا انتها، از سیر معقول و هدفمندی برای زندگی و معنای آن برخوردار است. در حقیقت وجود هر انسان، مستند و تأکیدی بر حکمت و اراده کلی ذات حق است که در عرصه طبیعت جلوهگر میشود و شکوفایی هر انسان، در گرو راهی است که انتخاب میکند. این انتخاب انسان است که اگر در مسیر الهی گام بردارد، استعدادهایش که خداوند به او بخشیده، شکوفا میشود و آن وقت است که برای خود و دیگران معنایی دارد که میتواند برای دیگران نیز مفید باشد و این به معنای جزئی از یک کل بودن است. به اعتقاد علامه محمدتقی جعفری، تلاش و کوشش متفکران دینی به ما کمک میکند ابزار و راه را برای رسیدن به پرسشهایمان به سهولت بدست آوریم. فهمیدن چگونگی پیدایش اولیه عالم و کشف زوایای ناشناخته هستی و کوششهایی که انبیای الهی در جهت رسیدن و دستیابی به عدالت و آزادی، اختیار و جبر، معنای زندگی و عالم هستی کردهاند؛ بسیار قابل اهمیت و ارزش است و ما میتوانیم با نگاه به آنها و مطالعه و تحقیق درباره آنچه گفتهاند، از حس گمشدگی رهایی یابیم، اگر بخواهیم.
نظر شما